• وبلاگ : چمنــزار آسمان
  • يادداشت : الرحمن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خانزاده 
    دو دست افتاد ؛ اما او نه ....
    مشک سوراخ شد ؛ براي آنکه با دو چشم تو چشم در چشم نشود ، چشمانش را مقابل تيرها گرفت ؛ او افتاد ....
    اخا ادرک اخاک که گفت ؛ بوي الرحمن بلند شد ....
    به گمانم با زهرا(س) چشم در چشم شده بود ....