سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمی دانم تو را شاید مادر ، به جای گهواره ، بر گدازه های اتش دشمن می خواباند

وضویش را شاید با خون عزیز ترین کسانش می گرفت و تو را با این دستان شیر می داد

و تو را این گونه شیر بار می اورد  ...

تویی که پلک هایت هنوز سرخ مانده است ، و لب های کوچکت سوخته ....

پیش از انکه حتی بتوانی کلامی بگویی ...حتی !

 

تویی که کودکی ایت ، نوجوانی ات و جوانی ایت با همه ی ما فرق دارد...

یا ابا صالح ...

 

 


+ تاریخ سه شنبه 93/4/24 ساعت 2:55 عصر نویسنده کوثر | نظر