این ناله ی زمین ست که گوش آسمان را پاره می کند
و این تمنای خاک ست که به انتظار قدومتان می سوزد
و این یتیمانند که به انتظار نوازش پدرانه یتان شب و روز را در هم شکسته اند
و با کاسه های گِلی پشت در به انتظار نشسته اند ...
کجاییـــد مردم کوفه ... ؟
چه کردید با مولایتان ... ؟
مولایتان را به دنیا فروختید ؟
چه کردید مردم کوفه ...
چه کردید ...
ای زمین آرام باش ! این قدر در خود نپیچ ... ! مبادا بغض خود را فرو ریزی که زمین آب می شود ... !
این صدای حسین ( علیه السلام ) است که دست بر روی زمین گذاشته و جرعه جرعه از صبر کبریایی
خود بر زمین می نوشاند ...
یا حسین ( علیه السلام ) زمین امروز آرام باشد .... ،
عاشورا را چه کند ...؟ عاشورا چه گونه بغضش نترکد ...؟چه گونه ناله نکند و نسوزد ؟
چه شبی ست امشب ...
شب یتیمی ماست امشب ...
چه قدر بی قرار بودید برای دیدار محبوب ...
ما چه کنیم علی جان ؟
علی جان میشه امشب دستی به سر ما هم بکشین ... ؟
امشب اومدم گدایی ...
اومدم اون قدر پشت این در بشینم تا بلاخره باز شه ...
امشب من رو سیاه اومدم گدایی ...
می خوام گدای در خونه ی مولام باشم ...
می شه ما رو هم قبول کنین ... ؟