سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اول نوشت:

رجوع به گذشته،شاید دوباره گرد آن روزها را به صورتم بنشاند،

لحظه هایی که میشد رویش "حساب" کرد ...

 

می خواست سوره ی ناس را برای بچه های کلاسشان توضیح دهد،

زنگ زده بود به من تا اگر کلیپی دارم برایش بفرستم.

یادم به همایش سوره ی ناس و کلیپ هایی افتاد که پیش از این به کمک دوستانمان

ساخته بودیم. کلیپی مثل داستان فرار کتاب یا داستانی که با نقاشی کشیدن ساخته بودیم.

همه ی اینها هنوز در فولدری بود که تاریخش به سه سال پیش برمی گشت(باورم نمی شد).

آن روزهای نوجوانی ام به برکت قرآن و حال و هوایی که داشتیم، را باید "روزهای دراوج" نامید.

اما داشتن چینین روزهایی به این نام، نباید هیچ مرسوم باشد.

چرا که حال مومن، حال فرود های سنگین نیست.

و  هر روز و حال اکنون ما هم ناگزیر باید همه ی روزها را به روزهای در اوجی تبدیل کند که

کار های باشکوه ما حصل آن باشد....!

"کارهایی نفیس..."

 

 

 

/پ.ن : این متن فارغ از یک دل نوشته است /

 


+ تاریخ چهارشنبه 94/7/15 ساعت 6:39 عصر نویسنده کوثر | نظر