"مبادا به خوبی های خود اطمینان داشته باشی و از ستایش کردن خوشت آید که این فرصتی ست برای شیطان
تا به تو هجوم آورد ..."
نامه ی امام هرگز به دست مالک که این روزها قرار بود حاکم مصر شود نرسید ، نمی دانم جناب مالک چه قدر
انتظار و اشتیاق این نامه را کشیده بود تا دست خط امام را بر چشم بگذارد و نامه را با جان و دل بخواند اما
این نامه امروز دست معلم دینی مان بود و ما ذره ای از اشتیاق و شور و شعف و حیرت جناب مالک را جبران کردیم ...
پی نوشت :
ستار است او !
آنجا که تو را آنچنان خوب می بییند که نیستی ...
در میان این همهمه ذکر یا ستار به لب گرفته ام ...