انگار همین چند روز پیش بود که آمدی ...
چه زود گذشتی ... الان سال هاست که می یایی و می روی .
و آرام دستم را روی قلبم می گذاری و هر تپشش را برایم معنی می کنی تا بدانم قلبم چرا
این قدر محکم به سینه ام می کوبد .
هر با ر که می آیی کمکم می کنی راز تک تک تپش هایم را بفهم ...
وقتی خوابم تو کوله بار سنگینم را آرام برمی داری تا خجالتم رو نبینی ...
و اکنون می خواهی بروی ...
و مثل همیشه خوبی هایت را اینجا جا می گذاری ...
می روی و ما چه ساده از کنارت می گذریم ...