من یه عالمه سوال دارم. سوال های بی جواب .از بس بهشون فکر کردم مغزم داره می سوزه :
چرا ما آدم ها از سوسک ها می ترسیم و با دیدنشون 100متر به هوا می پریم؟؟؟
.بیچاره سوسکه داره از کنار دیوار خونمون که برای اون پیاده رو محسوب می شه
رد می شه ، تا به زن و بچش برسه و با هم شام
برن بیرون که با سی ، چهل تا دمپایی و کفش وپیف پاف به جونش می افتیم...
چرا وقتی یه مارمولک روی دیوار می بینیم اون قدر جیغ می زنیم که دیوار خونمون بریزه؟؟؟
اون قدر جیغ می زنیم که تمام همسایه ها هم می یان کمک. فقط به خاطر یه مارمولک
Please Help
تازه فکر کنم بعدش لال هم بشیم یا این که صدامون اون قدر تغییر کنه که دیگه نشناسنمون!
واقعا چرا ؟
چرا ما آدم ها می تونیم این قدر بی رحم باشیم که یه مورچه
رو که داره می ره خونش تا با یچه هاش برن پارک رو به همین
راحتی له می کنیم بدون این که هیچ عذاب وجدانی بگیریم که یه
گله بچه رو که قرار بوده تا همین چند ثانیه پیش پارک برن رو
یتیم کردیم . فکر نمی کنین مادر بیچاره با این همه بچه یتیم باید چه کار کنه؟؟؟!!!
ما آدم چرا به این مسائل کوچیک اما بزرگ فکر نمی کنیم؟؟؟
چرا ما آدم ها وقتی یه گل قشنگ رو می بینیم راحت از کنارش می گذریم ،
بدون اینکه اون رو ببوییم؟؟!!
شاید به خاطر اینه که دنیا برامون تکراریه ، آدماش تکرارین.
اما توی این دنیا فقط چیز ها یه بار تکرار می شن.
شاید تو تا آخر عمرت هم بگردی نتونی گلی به خوشبویی اون گل پیدا کنی.
آدم ها هم همین طورن. خیلی از اونا دیگه تکرار نمی شن!!
پس مواظب باش که را حت از کنارشون نگذری!!
و آخرین سوال الان چرا سوال های من بی جوابن؟؟؟؟
Please Help!!!