اواااا منيژه خودتي ؟! مينو و و ؟

دقت 15 + 1 : به نام خدا ... 6 /7 90 اوااااا ضحک !؟ تو هنوز ول نکردي اين دامن دوست مامانتو ؟! بده عزيزم ! نکش اين قدر ر ر پاره ميشه تو مهموني بده ... بيا عزيزم عقب ... بيا ا ا ا فدات شم خودت برات بيصت مي گيرم ! اواااا پاره شده ؟!

ما مدت هاست چشم هايمان رنگ سوغاتي هم به خود نديده چه برسيد به سوغات خارجي خواهر !از بيانات مقام معظم اعظم دانش آموز دوم راهنمايي

خب خب ! عزيزم ! برو کاغذ و قلم رو بيار من يکي يکي سوغات رو بيرون بيارم تو يادداشت کني :بنويس: 1.آآآآآب 2.ناااااان 3.پنچره ه ه 4. کفش ش 5 .سراميک ... خب 5 تا شد ديگه کافيه . مترجم هم احتمالا تا 5 مي تواند تر جمه کند ... خب ديکته شبمان تمام شد ضحي جان ! موارد رو يادداشت کردي ؟ حالا ديکتتو بده خانوم معلم !

سر چهار راه داد زدم : آراااامش !چند گرم آرامش ! رفيقم آرامش مي خواهد !ولي صداي لاي بوق يک کاميون خفه شد ... اتاق خودم را گشتم آن جا هم دوقتي جامدادي ام را باز کردم از لاي آشغال مداد هاي تراشيده شده ، سرفه به جانم افتاد و آرامش ...؟! آن جا هم خبري نبود ...هيچ جاي دنيا يک مثقال هم نبود ... فقط در دل دخترکي بود که دستش را گذاشت روي قلبش و آهي کشيد ... يه متن شد خودش !!

نه مهشيد جان فرقي نداره ( ضحي و دعا و رها و راضيه و مرضيه فرقي داره براي تو ؟(شکلک خنده ، خنده ، خنده )

آخي ... ضحي با خودشه جدي نگير !:دي ( جاي ضحي خالي !)

آري . ممنان . بر روي تخم چشممان !

سلام

هههههههه به حواست ! سعيد يا حميد ؟

آهان گفته بودن که اين چمدون پلاستيکي هاي کوچيک جا مونده ! من خودم برات فذستادم عزيزم ! يه مشت ريختم تو کيسه برات آوردم ! خوشت اومد؟ خدا رو شکر بذار بازم برات بيارم ولي قبلش بايد اين کفش هاي برقي برقي خارجي رو امتحان کنم ببينم توش راحتم يا نه ... الان ميام ! دو بيست تا ديگه خوبه ؟ ... :دي