نهههههه ! شکلات دوست نمي دارم !!!
آپم ...
درود !
شما به مهماني تولد من دعوت شده ايد .
خوش حال ميشويم ، با حضورتان ، محفل ما را گرما بخشيد !
زمان : 10 مهر 89
ساعت 24 نيمه شب ، الي 24 نيمه شب روز بعد !
آدرس در قسمت نظرات درج شده !
و کارتتان :
http://upload.iecloob.com/images/xue7be8o9o3j0vreg0o.gif
پ.ن : با ارز پوزش ، فراموش کرده بوديم چگون در اي قسمت عکس مي گذارند !
نه ديگه !
مهر دهم !! :دييي
خوب رفتي و هيچ خبري از ا نمي گيري کوثر خانوم !!
اميدوارم 10 مهر تلافي اي مدت رو بکني !!!
يه سري به ما بزن ...
يه تغييراتي دادي.
نوشته هاي آن چناني مي نويسي!
سلام!!!
ببين بدو...
الان فردا مي شه ديگه نمي توني بياي به من نظر بدي ها!!!!!!!!!!!
ميدانم روزي خواهد رسيد که که دستان گرمت را لاي انگشتان سرد من قلاب خواهي کرد
وووويييي !معركه بود!
کوثر و پلي در بوفه...!
ابتدا کوثر سرش را با شدت به داخل ميبرد تا ببيند داخل بوفه چه وجود دارد. سپس پلي مي پرسد:
خانوم ما اومديم اينجا چي بخريم؟
سپس کوثر چيپس مي خرد.
پلي: دو تا بگيرد.
کوثر: دوتا بدين.
کوثر چيپس ها را گرفته و مي گويد.
کوثر: اينم دوتا...مگه خرسيم ما آخه؟
سلام
مثل هميشه زيبا بود.
مخصوصا اين:
ولي بيا آن قدر خسته شويم و بال و پرمان بشکند تا محکم ترين بالا پر دنيا ازآن من و تو شود .
به ماسر نميزني همسايه...؟؟؟!!!
رفت کنار دريا...
اين دريا دريا که مي گن اينه؟
اين که آبه....