سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاید اگر یک روز شاعر بودم؛

 از آیه ی " الم یعلم بان الله یری" 

هر بار غزلی تازه می گفتم، که هر حال بد یا خوبی فقط به حال دلتنگی برای نگاه تو تغییر کند.

 

غزلی که بند دل هر کس ؛ از میان بند بند دستان دیگری حتی،

فقط برای " تو" پاره می شد...

آن وقت همه چیز به اندازه ی پلک زدنی تغییر می کرد...

 

 

 

 

 


+ تاریخ سه شنبه 94/8/12 ساعت 12:35 صبح نویسنده کوثر | نظر

 

بی گمان شکسته است تصویر نگاهت در آیینه ی چشم های بسته.

که حتی نماز را هم می شکند هر نگاهی که از نگاه تو بر گردد ...!

 

 


+ تاریخ جمعه 94/5/16 ساعت 2:37 صبح نویسنده کوثر | نظر

دلم فرار می خواهد ، 

فرار از هر چه غیر "تو،به" سوی تو ...

 


+ تاریخ جمعه 94/5/9 ساعت 11:19 عصر نویسنده کوثر | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

باد هم که بوزد، 

باید بی بار بود 

تا باران شد ...!

 

 

 


+ تاریخ جمعه 94/5/9 ساعت 11:14 عصر نویسنده کوثر | نظر

دوست داشتنت برای من "عدد" ندارد ...

که تو خود ، 

"خلد"برینی ...

 

 

 

پ.ن :

این روزها ، به دنبال بی زاویه ترین کلمات عالم  می گردم

تا ذره ای خراش هم ، 

چهره ات را خراب نکند ....!

 


+ تاریخ سه شنبه 94/2/22 ساعت 11:58 عصر نویسنده کوثر | نظر

ما را به "تعداد" ذکر یا حسین(ع) ،

"حساب" و کتاب می دهند...!

که ،

چه بلند مرتبه است هر آنکه 

هر قدمش به حساب زیارت ارباب "شمرده می شود"...

 

 

السلام علیک یا اباعبدالله...


+ تاریخ پنج شنبه 94/1/27 ساعت 8:45 عصر نویسنده کوثر | نظر

 

"نداشتن " تو ، 

بدترین داشته ای است که مدام به من "طعنه" می زند ...


+ تاریخ چهارشنبه 94/1/19 ساعت 10:44 عصر نویسنده کوثر | نظر

"تو" تکثیر همه ی تَو"ان" منی ...

که هرم دستانت ،

چشم های بی رمق را ماوا می دهد ...

 

 

 

 

 


+ تاریخ سه شنبه 94/1/18 ساعت 8:14 عصر نویسنده کوثر | نظر

و چون "اُذُن" به انتظار "اذان "ِحرم نشسته بود ،

قلب ،

چون نور بر نور ،

مدام با عطر حرم وضو می گرفت ...

پ.ن :

هر لحظه چشم هایش را به "ودیعه " می نهاد چون وقت زیارت "وداع" بود ....


+ تاریخ سه شنبه 94/1/4 ساعت 11:7 عصر نویسنده کوثر | نظر