بسم الله الرحمن الرحیم

امروز که کاسه ی صبرم لبریز شده بود، به دنبال علت آن گشتم

دیدم چون حسنا سادات طبق خواسته ی من کارها را انجام نداده است، کلافه ام.

این حدیث در ذهنم تداعی شد که خدا را در جاهایی که تدبیر می کنیم اما طبق خواسته

ما کارها پیش نمی رود بیشتر می توان دید... 

به نظرم حسنا سادات امروز می خواست این پیام را به من بدهد که چه اشکال دارد،

خودم برای زمان خودم برنامه بریزم مامان؟ تو دوست داری بروی به سبزی ها آب بدهی

اما من دوست دارم بروم در حمام آب بازی...

خلاصه آنکه کاسه ی صبرم زود لبریز شد.. کمی اگر خودم را جای او می گداشتم،

کار به اخم و تخم و ناراحتی نمی رسید..

برای مادر خوب بود لازم نیست همه چیز طبق قاعده های من درآوردی پیش برود

باید گزاره ی سنگینی نگاه دیگران را به جلب رضایت خدا در شادی بچه تغییر دهم..

بیخیال همه تذکر هایی که می گیرم..