سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه قدر آسمان به زمین نزدیک بود شلمچه....

که اصلا نه!

 وقتی که نجم نه در آسمان که رد قدم هایش بر زمین بود،آسمان خود زمین بود شلمچه...

و آن سان که نجم؛

می جنگید و شهید می شد.

به رکوع می رفت و پیشانی اش مماس بر قاب قوس آسمان،آنرا بر زمین منطبق می کرد. 

می خندید و گریه می کرد.

و از وزش نسیم خنده ها و طوفان گریه هایش،شاخه های سدره المنتهی به زمین می کشید.

 می مرد و زنده می گشت.

و جبرئیل بال های خود را می گشود تا پیکر خونین "نجم اذا هوی" را به دوش کشد...

 

چه قدر آسمان به زمین نزدیک بود شلمچه...

پ.ن:برداشتی از سوره ی مبارکه ی نجم


+ تاریخ پنج شنبه 93/11/30 ساعت 9:43 عصر نویسنده کوثر | نظر